کاش آسمان ، حرف کویر را میفهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک او میکرد .

کاش واژه ی حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود که برای بیان کردنش به شهامت نیازی نبود .

کاش فریاد ، آنقدر بی صدا بود که حرمت سکوت را نمی شکست .

کاش غصه ها شکوه لبخند را نمی کاست و ای کاش مفهوم عشق و زندگی را درک میکردیم ......

                                             ..............

کاش در دهکده ی عشق فراوانی بود ، یا که در بازار صداقت کمی ارزانی بود

کاش اگر کمی لطف بهم میکردیم ، مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود

کاش وقتی شاپرکها تشنه اند ، ما به جای ابرها گریان شویم

کاش اشکی قلبمان را بشکند ، با نگاه خسته ای ویران شویم

کاش با چشمانمان عهدی کنیم ، وقتی از اینجا به دریا میرویم

جای بازی، با صدای موجها ، دردهای آبیش را بشنویم

کاش مثل آب ، مثل چشمه سار ، گونه ی نیلوفری را تر کنیم

ما همه روزی از اینجا میرویم ، کاش این پرواز را باور کنیم

کاش با حرفی که چندان سبز نیست ، قلبهای نقره ای را نشکنیم

کاش هر شب با دو جرعه نور ماه ، چشم های خفته را رنگی زنیم

کاش بین ساکنان شهر عشق ، ردّ پای خویش را پیدا کنیم

کاش با الهام از وجدان خویش ، یک گره از کار دلها وا کنیم

کاش رسم دوستی را ساده تر ، مهربانتر ، آسمانی تر کنیم

کاش در نقاشی دیدارمان ، شوقها را ارغوانی تر کنیم

کاش وقتی زندگی فرصت دهد ، گاهی از پروانه ها یادی کنیم

کاش وقتی از زمان خویش را ، وقف قسمت کردن شادی کنیم

کاش وقتی آسمان بارانی است ، از زلال چشم هایش تر شویم

وقت پاییز از هجوم دست باد ، کاش مثل پونه ها پرپر شویم

کاش وقتی چشم هایی ابریند ، به خود آییم و سپس کاری کنیم

از نگاه زرد گلدانهایمان ، کاش با رغبت پرستاری کنیم

کاش دلتنگ شقایق ها شویم ، به نگاه سرخشان عادت کنیم

کاش وقتی که شب تنها می شویم ، با خدای یاسها خلوت کنیم

کاش گاهی در مسیر زندگی باز ، باری از دوش نگاهی کم کنیم

فاصله های میان خویش را ، با خطوط دوستی مبهم کنیم

کاش وقتی آرزویی میکنیم ، از دل شفافمان هم بگذرد

مرغ آمین هم از آنجا رد شود ، حرفهای قلبمان را بشنود

چگونه متولدین مـــــــــرداد را بشناسیم؟؟

 سلاااااااااااااااااااااااام

*مرد متولد مرداد:«عشــــــق است و فقط عــــشـق است که جهان را به گردش در می آورد! »

مرد متولد مرداد نسبت به زنان مؤدب ، مهربان ، حامی و به شکل عاشقانه ای عاطفی است.برای درگیرکردن او در یک ماجرای عاشقانه ، نیاز ندارید برایش دام بگسترانید.

اگر در زندگی شیر آتشین مزاج ، عشقی وجود نداشته باشد ، بدجوری غصه میخورد و البته این کار را هم با صد جور ادا و اطوار انجام میدهد . او یا باید مورد تحسین قرار بگیرد و یا بمیرد . اگر پای عشـــق در میان باشد ، مرد متولد مرداد حسابی پول خرج میکند . او شما را به بهترین رستورانها میبرد ، بارانی از گل و عطر بر سرتان میبارد ، با غرور تمام شما را به تئاتر میبرد و شما میتوانید یک روبان قشنگ دورنامه های عاشقانه ی جالبی که برایتان میفرستد ببندید .

رابطه ی عاشقانه با یک شیر همیشه با گل سرخ و عسل همراه نیست و این شامل گربه های ملوس ساکت و گربه های خودنما هم میشود آنها ذاتا فرق چندانی با هم ندارند . سعی نکنید دختر اهل کار و حرفه ای باشید ، او هرگز این را تحمل نخواهد کرد ، او کار و حرفه ی شماست .

بعد از ازدواج عمیقا شما را دوست دارد و میتوانید روی هدایا و پاداشهای او حساب کنید ، درست به اندازه ی شاه آرتور خوش قلب و مهربان خواهد بود . به شرط آنکه بگذارید خانواده حول محور او بگردد. اگر او احترامی را که میخواهد، دریافت کند ، آنرا با سخاوت فراوانش جبران خواهد کرد . اسباب تاسف است ، اما واقعیت دارد که شیرها بندرت صاحب خانواده ی پر جمعیت میشوند . بسیاری از آنها اصلا بچه ندارند ، جدای از آنها زندگی میکنند و یا فقط یک بچه دارند . خیلی بد است ، چون آنها پدران خونگرم و جالبی هستند .

*زن متولد مرداد:« افتخاری است که خبری از من بشنوید و لطف میکنم که به حرفتان گوش میکنم ، این امتیاز بالایی است که چای و شام بخورید ، با ملکه ی قرمز ، ملکه ی سفید و من !»

او گل کاغذ دیواری نیست ، بلکه گل آفتابگردان است . به احتمال قریب به یقین ، او رهبر اجتماعی گروه خود خواهد بود و بر زنان زیر دست خود مثل یک ملکه حکومت میکند. ولی چنان لبخند صمیمی و گرم و زیبایی خواهد داشت که واقعا هیچکس از تحکم های او آزرده خاطر نمیشود . بنظر میرسد طبیعت در هنگام تقسیم قابلیتها بین زنان برای زن متولد مرداد استثناء قائل شده و به اندازه ی حداقل سه زن به او نشاط ، هوش ، زیبایی و ملاحت داده است . ارزشش را دارد که از یاد نبری زن متولد مرداد میتواند مثل یک طوفان عمل کند و وانمود سازد که مثل یک پیاله ی لرزانک شیرین و بی آزار است . هنگامی که میخواهید با این زن ارتباط برقرار کنید اول از همه ، این آمادگی را در خود ایجاد کنید که باید برایش هدایای فراوانی بخرید . چندان فرقی نمیکند که این هدایا چه باشد به شرط آنکه گران باشد، در تهیه ی آنها سلیقه ی خوبی به کار رفته باشد و یا هنگامی که دارید آنها را تقدیم او میکنید لباسهای شیکی به تن داشته باشید . بسیاری از زنان متولد مرداد ورزشکارند و از ورزش لذت میبرند ولی باهوشتر از این باشید که وی را به پارک ببرید ، بلکه بهتر است او را به تئاتر ببرید . صحنه و چراغهای آن همیشه اورا مجذوب میکند ودر او تاثیر میگذارد . بهتر است کمتر به شام دعوتش کنید ولی همان چند دفعه او را به جاهای باشکوه و مجلل ببرید . او لزوما جزء کسانی نیست که سکه های طلا را دفن میکنند ،بلکه غالبا بسیار هم بخشنده است .

فقر اورا افسرده و از نظر جسمی بیمار میکند. به عنوان یک مادر فرزندانش را سخاوتمندانه زیر باران محبت خود قرار میدهد و به آنها بسیار محبت میکند . خیلی دشوار است که خطاهای آنها را ببیند، ولی وقتی دید بسیار سختگیر خواهد بود.

از نظر همسر بودن یک جواهر به تمام معناست . در مورد وفاداری زن متولد مرداد ممکن است دائما شما را به یاد این عبارت قدیمی بیندازد : « که مینوشیم به سلامتی تو و به سلامتی من و به سلامتی عشـــق و خنده ، تا وقتی که تو با من صادقی منهم خواهم بود ولی حتی یک لحظه پس از آن بی وفایی را تحمل نخواهم کرد .... خلاص!»

*مشاهـــــــیر متولد مرداد :

جرج برنارد شاو

والتر اسکات

ادی فیشر

ناپلئون بناپارت

موسولینی

آلفرد هیچکاک

ژاکلین کندی

جولیا چایلد

رابرت تیلور

پرنسس مارگارت رز

.:I Should Be Glad Of Another Death:.
T.S.Eliot

سلام.

در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد . این دردها را نمیشود به کسی اظهار کرد ، چون عموما عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزء اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید خودشان سعی میکنند، آنها را با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند، زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن را فراموشی توسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله ی افیون  و مواد مخدر است ، ولی افسوس که تْاثیر این گونه داروها موقت است و به جای تسکین ، پس از مدتی بر شدت درد می افزاید . آیا روزی به اسرار این اتفاقات ماوراالطبیعی ، این انعکاس سایه روح که در حالت اغماء و برزخ بین خواب و بیداری جلوه میکند کسی پی خواهد برد؟؟؟؟؟؟؟؟

                                                         بوف کور.صادق هدایت 

ما همه مان تنهاییم ، نباید گول خورد ، زندگی یک زندان است ، زندان های گوناگون ، ولی بعضی ها به دیوار زندان صورت میکشند و با آن خودشان را سرگرم میکنند ، بعضی می خواهند فرار کنند ، دستشان را بیهوده زخم میکنند ، بعضی ها ماتم میگیرند ، ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم ، همیشه باید خودمان را گول بزنیم ، ولی وقتی می آید که آدم از گول زدن خودش هم خسته میشود..........

                                                        گجسته دژ.صادق هدایت

زندگی رسم خوشایندی است.

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ،

پرشی دارد اندازه ی عشق.

زندگی چیزی نیست ، که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود .

زندگی جذبه ی دستی است که میچیند .

زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است.

زندگی،بعد درخت است به چشم حشره .

زندگی تجربه ی شب پره در تاریکی است.

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.

زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی میپچد.

زندگی دیدن یک باغچه از شیشه ی مسدود هواپیماست.

خبر رفتن موشک به فضا،

لمس تنهایی « ماه »،

فکر بوییدن گل در کره ای دیگر.

زندگی شستن یک بشقاب است .

زندگی یافتن سکه ی دهشاهی در جوی خیابان است .

زندگی « مجذور » آینه است ،

زندگی گل به « توان » ابدیت ،

زندگی « ضرب » زمین در ضربان دل ما ،

زندگی « هندسْه » ساده و یکسان نفسهاست.

                                     سهراب(صدای پای آب)
موفق باشید .

سلام.

تا امروز تقدس دانشگاه ، ابهت استاد و شجاعت همکلاسی رو به این وضوح با چشمای خودم نشنیده بودم! از تقدس دانشگاه که هرچی بگم کمه! یعنی زبون من قاصره از بیان این همه تقدس! یه چیزایی شنیدم که نگــــــــــــــــــــو.ماجرا از این قراره که( وااااااااای) یکی از اساتید خیلی محترم دانشگاه ما، خب؟(وااااااااای) میخواسته پدرانه تا قسمتی دوستانه، یکی از دانشجویان دخترمنحرف( واااااااااااااای) که جوراب نازک می پوشیده  رو ارشاد کنه، به همین خاطر یک جای کاملا دنج رو انتخاب میکنه، خب ؟ بعد به دختره میگه (وااااااای خدا مرگم بده )پاچه ی شلوارتو بزن بالا (واااااای تو روز روشن )بعد استاد خم میشه (واااااااای )جنس جوراب رو لمس میکنه( من معذرت میخوام).در این موقع دست اون دخترسراسر گناه،ناجوانمردانه از کنترلش خارج میشه و شتــــــــــــــــــرق (وااااااااااااااااای)  میزنه تو گوش استاد!( دیدن قیافه ی استاد بعد از ارشاد دیدنی بوده ها) . بین خودمون باشه که استاد طفل معصوم بر حسب اتفاق، معارف و اخلاق اسلامی تدریس میکرده، حالا معلوم نیست اون ترم درس مربوطه پاس شده یا نه!

دشمنان کوردل بدونن که مهسا اهل دروغ نیست، سعی نکنن برام پاپوش درست کنن چون اندازه ی پام نیست......